خبرگزاری فارس: مدیر سازمان بسیج مهندسین همدان گفت: اولویت برنامه سازمان بسیج مهندسین جذب نیروهای متعهد است چراکه جذب امری زیربنایی محسوب شده و مقدمه تمام برنامهریزیها و خروجی فعالیتها را به خود اختصاص میدهد.
مطلب کامل در ادامه مطلب
بسم الله الرحمن الرحیم
بسیج سازندگی در یک نگاه
اهداف بسیج سازندگی:
منظور ها:
ویژه گی های طرح های بسیج سازندگی:
نحوه اجرای طرح های بسیج سازندگی:
تهیه کننده:م.طرح بسیج سازندگی حوزه ی بسیج دانش اموزی (ولیعصر (عج))
علی احمدی
سازمان بسیج جامعه زنان یکی از اقشار ۲۲ گانه سازمان بسیج مستضعفین است.[۱] این تشکل در ابتدا بسیج خواهران نام داشت و همزمان با شکل گیری بسیج مستضعفین آغاز به کار کرد. روح الله خمینی شرکت زنان در راهپیماییها را باعث تشویق و تقویت حضور مردان در خیابانها و میدانهای مبارزه میدانست.[۲] در چند سال اخیر نام آن از بسیج خواهران به بسیج جامعه زنان تغییر پیدا کردهاست[۳] تا بتواند همه اقشار زنان را در برگیرد.[۴]
۱۳مرداد سالروز شهادت "مریم فرهانیان" از سال ۱۳۹۱ در تقویم ملی ایران به نام روز بسیج جامعه زنان نامگذاری شدهاست.[۵]
برخی حضور زنان در بسیج را در تضاد با آموزههای اسلام میدانند.[
برای خوندن مطلب کامل به ادامه مطلب مراجعه شود
بسیج دانشجویی تشکلی دانشجویی است که با فرمان روحالله خمینی تشکیل شد.این تشکل در دانشگاهها زیر نظر ناحیه بسیج دانشجوئی که از زیر مجموعههای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی است فعالیت می کند.
در واپسین روزهای حیات خمینی، وی در پیامی که بخشی از آن اختصاص به تأسیس بسیج دانشجو و طلبه داشت همه جوانان را به آنچه جهاد علمی و مبارزه خستگی ناپذیر در سنگر علم و عمل نامیده بود، فرا خواند و بسیج دانشجوئی با هسته مرکزی دانشجو شکل گرفت[۱]. اهداف و وظایف و شرایط عضویت در بسیج دانشجویی طبق آیین نامه اجرایی صادر شده از شورای عالی انقلاب فرهنگی معین میشود.
در حال حاضر حسین قدیانی، مسئول سازمان بسیج دانشجوئی است و در سال ۱۳۸۷ طرح تحول و تعالی بسیج دانشجوئی را مطرح کرد و کوشید آنرا عملی سازد
بسیج دانش آموزی
ویژگی های سازمان بسیج دانش آموزی
1- بسیج دانش آموزی قاعده هرم ارتش بیست میلیونی و دارای قانون مصوب و سازمان تعریف شده است.
2- كلیه برنامه ها و مراحل جذب، آموزش و سازماندهی اعضا، متناسب با سطح تحصیلی و خصوصیات روحی، سنی، جسمی و علاقمندی دانش آموزان ارائه و به اجرا در می آید.
3- فرماندهان و اعضای شورای واحدهای مقاومت از بین دانش آموزان مؤمن و متعهد بسیجی عضو واحد مقاومت انتخاب خواهندشد.
برای خوندن کامل مطلب به ادامه مطلب مراجعه کنید
در قرآن کریم آمده است که در قیامت موقفهای گوناگونی است که توقف برخی از گنهکاران در هر یک از آنها به مقدار هزار سال دنیوی خواهد بود، در این نوشتار میخواهیم ببینیم مقصود از آن چیست؟
به ادامه مطلب مراجعه کنید
اعجاز امام على (ع) نشان دادن بهشت و دوزخ
اصحاب على (ع ) گفتند: یا اءمیرالمؤ منین ! اى کاش از آنچه که از پیغمبر به شما رسیده ، براى اطمینان خاطر به ما چیزى نشان مى دادى ؟
فرمود: اگر یکى از عجایب مرا ببینید کافر مى شوید، و مى گویید ساحر و دروغگو و کاهن است ، و تازه این بهترین سخن شما درباره من است .
گفتند: همه ما مى دانیم که تو وارث پیغمبرى ، و علم او به تو رسیده .
فرمود: علم عالم سخت و محکم است ، و جز مؤ منى که خدا قلبش را براى ایمان آزموده باشد، و به روحى از خود تاءییدش کرده باشد، تاب تحمل آن را ندارد.
سپس فرمود: شما تا بعضى از عجایب مرا و آنچه از علمى که خدا به من داده ، نشان ندهم راضى نمى شوید، وقتى نماز عشا را خواندم همراه من بیایید.
وقتى نماز عشا را خواند، راه پشت کوفه را در پیش گرفت
بقیش تو ادامه مطلب
انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ هجری خورشیدی، (مشهور به انقلاب اسلامی) که با مشارکت روحانیون، بازاریان، احزاب سیاسی مخالف، روشنفکران، دانشجویان و مردم عادی در ایران انجام پذیرفت، نظام پادشاهی این کشور را سرنگون، و زمینهٔ روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی، به رهبری روحانی شیعه، روحالله خمینی را فراهم کرد. تفکرات و شخصیتهای اسلامی، در این انقلاب ضدسلطنتی حضور برجستهای داشتند و خمینی آن را انقلاب اسلامی خواند.[۱] این انقلاب، با نام انقلاب بهمن ۵۷ نیز شناخته میشود.
سالهای قبل از انقلاب ۱۳۵۷
پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، محمدرضا شاه به تثبیت قدرت خود پرداخت و طرحهای جنجالبرانگیز موسوم به انقلاب سفید که محور اصلی آنرا اصلاحات ارضی تشکیل میداد، به اجرا گذاشت. اجرای این طرحها و افزایش چند برابری درآمدهای نفتی، توسعه اقتصادی و دگرگونی ساختار اجتماعی ایران و در عین حال افزایش اختلاف طبقاتی و تنشهای اجتماعی را در دهههای ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ در پی داشت. او با معطوف کردن اقدامات امنیتی و اطلاعاتی خویش بر سرکوب طبقه متوسط جدید و احزاب سکولار، خود را در مقابل روحانیون و تفکرات مبارز جدید اسلامی آسیپپذیر ساخت. اصلاحات شاه و نیز جانبداری مستقیم و غیر مستقیم او از دولتهای آمریکا و اسرائیل، مورد مخالفت روحانیون به ویژه خمینی واقع شد. در این دوران شماری از روشنفکران ایران (از همه مهمتر علی شریعتی) بر احیای تفکر سیاسی شیعه تاثیری عمیق نهاده و تفسیری انقلابی از شیعه را به عنوان یک ایدئولوژی رهاییساز، در اذهان مردم به ویژه محصلان و دانشجویان به جای گذاشتند. خمینی نیز در سالهای تبعید خود، اگرچه خواهان ایجاد یک حکومت اسلامی به رهبری فقها به جای سلطنت موروثی بود، بیشتر به طرح نقطه ضعفهای رژیم و مسائلی که توده مردم مسلمان ایران را خشمگین میساخت، میپرداخت. همچنین شماری سازمانهای چریکی مارکسیست و اسلامگرا شکل گرفتند که به مبارزه مسلحانه با رژیم پرداختند. نهایتاً با سیاستهای نادرست حزب رستاخیز حکومت در خصوص بازار و مذهب در اواسط دهه ۱۳۵۰، بازاریان و روحانیون محافظه کار و غیر سیاسی نیز به عنوان دو متحد تاریخی، به صفوف مخالفان پیوستند.
تنشها و نارضایتیهای مذکور، با بازتر شدن فضای سیاسی در سال ۱۳۵۶ که به دلیل فشارهای دولت آمریکا و نهادهای مدافع حقوق بشر صورت پذیرفته بود، خود را نشان داد و از پاییز و زمستان همان سال به شکل تظاهرات خیابانی نمود یافت. معترضان از سنتهای شیعی چون مراسم چهلم جانباختگان برای راهپیمایی اعتراضی استفاده سیاسی به عمل آوردند.[۲][۳][۴] رویدادهایی چون فاجعه آتشسوزی سینما رکس آبادان و کشته شدن معترضان در برخی از تظاهراتها (از جمله در واقعه جمعه سیاه در شهریورماه) توسط نیروهای حکومتی تنها موجب تشدید اعتراضات و از دست رفتن امکان مصالحه شد.[۵] رکود اقتصادی به وقوع اعتصابات گسترده و پیوستن طبقه کارگر به تظاهراتها و در نتیجه فلج شدن اقتصاد کشور انجامید. با پیوستن کارگران و همچنین تهیدستان شهری به تظاهراتها، دامنه اعتراضات از دهها هزار نفر به صدها هزار و حتی میلیونها تن رسید.[۶] سرانجام با خروج شاه از کشور، عدم موفقیت دولت شاپور بختیار، دو روز نبرد مسلحانه سازمانهای چریکی و هزاران داوطلب مسلح با ارتش و گارد شاهنشاهی و اعلام بیطرفی ارتش در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷، انقلاب به پیروزی رسید.[۷][۸]
سپس نظام «جمهوری اسلامی» در قالب حکومتی دینی برپایهٔ تفسیر خاصی از شیعه به نام ولی فقیه جایگزین نظام پیشین گردید.[۹][۱۰]
محققان معتقدند در جستجوی ریشه اصلی انقلاب ۱۳۵۷ ایران، میتوان به کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲، و رخدادهای پیرامون آن، بازگشت.[۱۱][۱۲][۱۳] پس از برکناری رضاشاه پهلوی توسط متفقین در هنگامه جنگ جهانی دوم، ایران در بین سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲، طولانیترین زمان فضای باز سیاسی در تاریخ معاصر را به خود دید. در این دوره روشنفکران و نه روحانیون، دستاندرکار بسیج و سازماندهی تودهها علیه ساختار قدرت بودند و سازمانهای غیر مذهبی - نخست حزب توده و سپس جبهه ملی به رهبری محمد مصدق - با موفقیت، طبقه متوسط و طبقه کارگر شهری را جذب کردند.[۱۴] در طی این دوران، مصدق به عنوان یک ملیگرای محبوب، خواستار اصلاح سیاست خارجی نادرست و خاتمه بخشیدن به دادن امتیازهای عمده به ابرقدرتهای خارجی شد.[۱۵] او به یاری تظاهراتهای گسترده طبقه متوسط و همچنین اعتصابات بزرگ کارگری در بخش صنعت نفت به سازماندهی حزب توده، به عنوان اهرم فشاری بر حکومت، توانست نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران را با موفقیت به پیش ببرد و تحت تاثیر شور و اشتیاق عمومی به نخست وزیری رسیده و حتی تسلط و اختیار محمدرضاشاه بر ارتش را به خطر افکند. ملی شدن صنعت نفت برای انحصارات نفتی و دولت بریتانیا ضربهای جبران ناپذیر بود، به ویژه که این جنبش، میتوانست به نیروی محرکهای برای مردم دیگر کشورهای منطقه به منظور کسب حقوق خویش، تبدیل شود و بدینسان منفعت دیگر ابرقدرت وقت، ایالات متحده را نیز به مخاطره افکند. سرانجام بریتانیا توانست موافقت آمریکا را برای به راهاندازی یک کودتای نظامی علیه دولت مصدق به دست آورده و آمریکا به کمک نیروهای هوادار سلطنت در ارتش ایران و با پشتوانه دستگاه مذهبی (علما و روحانیون طراز اول و وعاظ و پیروان آنها) و برخی از زمینداران و سیاستمداران محافظهکار، دولت وی را سرنگون نمود.[۱۶][۱۷][۱۱] این رویداد تاثیری به سزا و طولانی مدت بر فضای جامعه به جای گذاشت و در عصر جمهوری خواهی، ملیگرایی، گرایش به سوسیالیسم و سیاست خارجی بیطرفانه، اکنون سلطنت پهلوی و ارتش، در افکار عمومی، به عنوان سرسپرده ابرقدرتهای غربی، سرمایهداری و سازمانهای اطلاعاتی آمریکا و بریتانیا شناسانده شدند. با وقوع کودتا، سازمانهای سیاسی چون جبهه ملی و حزب توده سرکوب شده و اعضای آنها به حبسهای کوتاه و یا بلند مدت و حتی اعدام محکوم شدند و علاوه بر بریتانیا، ایالات متحده نیز به عنوان دشمن جدید امپریالیستی ایران شناخته شد. از سوی دیگر، سرکوبی نیروهای سکولار و غیر روحانی، راه را برای پیدایش جنبشهای جدید اسلامی هموار نمود.[۱۲]
در دهه نخست پس از کودتای ۲۸ مرداد، محمدرضا شاه آنچه را که پس از برکناری پدرش، رها شده بود، ادامه داد. او با شتاب هر چه تمامتر، سه ستون حافظ حکومت خود، «ارتش»، «نظام حمایتی مالی دربار» و «دیوانسالاری» را گسترش داد و به یُمن افزایش چشمگیر درآمد نفت، موفق شد تا رویای رضاشاه در خصوص ایجاد یک ساختار دولتی عظیم را، تحقق بخشد.[۱۸] شاه نخست رهبران کودتا را به مقامهای کلیدی گمارد، کمکهای مالی از آمریکا دریافت کرد و از همکاریهای فنی سازمان اطلاعات اسرائیل و آمریکا (موساد و سیا) و افبیآی پلیس آمریکا، برای تشکیل پلیس مخفی جدیدی در سال ۱۳۳۶، با عنوان ساواک (مخفف سازمان اطلاعات و امنیت کشور)، بهره برد.[۱۹][۲۰] اما در سالهای ۱۳۳۹ تا ۱۳۴۲، اقتصاد ایران که مبتنی بر کشاورزی بود، با بحران شدیدی روبرو شد و ایران را به کمکهای خارجی محتاج کرد. دولت آمریکا به ریاست جان اف کِندی، پرداخت وامهای آینده را به اجرای اصلاحات ارضی و لیبرالی که آنرا بهترین سد محافظ در برابر وقوع انقلاب کمونیستی میدانست، مشروط کرد. در نتیجه شاه، علی امینی شخص مورد اعتماد آمریکا را به مقام نخست وزیری رساند و وزیر کشاورزی امینی، حسن ارسنجانی، برنامه اصلاحات ارضی را با هدف از بین بردن اتکای ایران به کشاورزی و ایجاد طبقه کشاورزان مستقل به پیش برد.[۲۱][۲۲] گرچه اصلاحات ارضی از اقدامات دولت امینی بود، شاه پس از تعدیل آن، اصلاحات را ابتکار خود معرفی کرد و با بوق و کرنای تمام آنرا در منشور شش مادهای جنجال برانگیز خود موسوم به «انقلاب سفید» یا «انقلاب شاه و مردم» منظور نمود. پنج ماده دیگر آن شامل، ملی کردن جنگلها، فروش کارخانههای دولتی به بخش خصوصی، سهیم شدن کارگران در سود کارخانهها، اعطای حق رای به زنان و ایجاد «سپاه دانش» میشد.[۲۳] طرحهای انقلاب سفید، با مخالفتهایی از سوی جبهه ملی و همچنین محافل مذهبی، روبرو شد. در فاصله کمتر از یک دهه پس از کودتا، روابط شاه و روحانیون، مسالمتآمیز بود، اما اتخاذ این طرحها و همچنین به رسمیت شناختن دولت اسرائیل توسط حکومت وقت، بر این دوره کوتاه از روابط حسنه شاه و علما، مهر پایان گذاشت. در میان معترضان، چهره مخالف جدیدی به نام روحالله موسوی خمینی خود را در اذهان مطرح ساخت. این مجتهد ۶۴ ساله که در مدرسه معروف فیضیه قم به تدریس فلسفه و فقه میپرداخت، سخنرانیهای انتقادی خود را از سال ۱۳۴۱ آغاز کرده بود. خمینی ضمن دوری جستن از طرح موضوعاتی چون اصلاحات ارضی و حق رای زنان که موضوع اصلی مورد مخالفت دیگر روحانیون بود، به مسائلی که توده مردم را بیشتر خشمگین میساخت، میپرداخت و مرکز ثقل مخالفتش با شاه بر سر نفوذ آمریکا در ایران بود. اعتراضات که در خرداد ۱۳۴۲، در شهرهای بزرگ ایران به وقوع پیوست، با دستور شاه و توسط ارتش، با سرکوبی خونین پایان یافت. پس از قیام ۱۵ خرداد، رهبران جبههٔ ملی دستگیر و خمینی به ترکیه تبعید شد که پس از چندی از آنجا به عراق رفت.[۲۴][۲۵][۲۶][۲۷]
در باقی سالهای دهه ۱۳۴۰، شاه همچون فرمانروایی خودکامه و متکی به نفس حکومت کرد و خود را پادشاهی اصلاحاندیش و متحد نزدیک آمریکا و غرب نشان داد.[۲۸] با افزودن بر شمار نظامیان، بودجه سالانه ارتش و خرید تسلیحات بسیار، ارتش ایران را در سال ۱۳۵۵ به پنجمین نیروی نظامی بزرگ جهان تبدیل کرد[۲۹] سازمان امنیتی خود ساواک را بسیار گسترش داد چنانکه میتوانست به خبرچینی از بسیاری از افراد و سانسور رسانههای گروهی پرداخته و از هر شیوهای از جمله شکنجه برای از بین بردن مخالفان استفاده کند.[۳۰]
سالهای دهه ۱۳۴۰ و ۱۳۵۰ همچنین شاهد توسعه اجتماعی-اقتصادی بود که بیشتر به واسطه درآمدهای روزافزون نفت میسر گشت. همزمان با گسترش بنادر و راهها، سدهای بزرگی در دزفول، کرج و منجیل بنا شد و بیش از ۸۰۰ کیلومتر ریل راهآهن احداث گشت که تهران را به شهرهای اصلی دیگر متصل میساخت. ایران در سالهای ۱۳۴۲ تا ۱۳۵۵ شاهد «انقلاب صنعتی» کوچکی بود که در نتیجه آن، سهم تولید ناخالص ملی، شمار کارخانهها و تولید برخی صنایع مادر، رشد یافت.[۳۱] توسعه در بخش منابع انسانی نیز، افزایش شمار مدارس، درمانگاهها، پرستاران و پزشکان را در پی داشت. همچنین رونق اقتصادی دهه ۴۰ به طرز شگفتآوری به سود بنیادهای مذهبی بود، چرا که در پی این رونق، بازاریان به عنوان متحد قدیمی روحانیت، امکان یافتند تا هزینه نهادهای پرشمار و رو به رشد مذهبی مانند مساجد، موقوفهها، چند حسینیه و شش حوزه علمیه بزرگ را تامین کنند و در اواسط دهه ۵۰، نهادهای مذهبی تا آن اندازه قدرت داشتند که شاید برای نخستین بار در تاریخ ایران، واعظانی را به طور منظم به محلات فقیرنشین شهری و روستاهای دورافتاده بفرستند.[۳۲]
با وجود آنکه شاه در حوزه اقتصادی-اجتماعی نوسازی کرد و در نتیجه طبقه متوسط جدید و طبقه کارگر صنعتی را گسترش داد، اما نتوانست در حوزه دیگر - حوزه سیاسی - دست به نوسازی زند.[۳۳] در واقع، با توسعه و مدرنسازی کشور، شمار دو گروهی که در بین سالهای ۱۳۲۰-۱۳۳۲ (پیش از کودتا) مخالفان اصلی حکومت پهلوی محسوب میشدند، یعنی کارگران شهری و روشنفکران به چهار برابر رسید و منع کردن آنها از داشتن نهادها و ابزارهای سیاسی سابق خود، چون اتحادیههای کارگری، روزنامههای مستقل و احزاب سیاسی، بر شدت مخالفتشان افزوده بود. برنامه اصلاحات ارضی، کشت تجاری را رونق بخشید و شمار دهقانان صاحب زمین را، بسیار افزایش داد، اما مقدار زمین اعطا شده به بیشتر آنان، برای راهاندازی کار مستقل کشاورزی کافی نبود. این امر، لشکری از کشاورزان مستقل و مزدبگیران بیزمین به وجود آورد که به آسانی میتوانستند، کانونهای سیاسی نامنسجمی را تشکیل دهند.[۳۴][۳۵]
دیگر آنکه، شیوه توسعه اقتصادی رژیم، اختلاف طبقاتی یا فاصله بین «غنی» و «فقیر» را افزود که در شهر تهران بسیار بارز بود. هرچند سطح زندگی بیشتر خانوادههایی که به آپارتمانهای مدرن، مزایای اجتماعی و همچنین کالاهای مصرفی جدید دسترسی داشتند، بهبود یافت، ولی گسترش حلبیآبادها، ترافیک و آلودگی هوا، کیفیت زندگی بیشتر خانوارها را به سطح نازلتری رساند. ۴۲ درصد خانوارهای تهرانی، فاقد مسکن مناسب بودند و در حالیکه برخی ثروتمندان در قصرهای شمال شهر به سرمیبردند، تهیدستان در حلبیآبادها و زاغههای اطراف شهر زندگی میکردند.[۳۶][۳۷] این زاغه نشینان، مهاجران روستایی فقیری بودند که با مشقت فراوان، از راه عملگی، بنایی، تکدیگری و دستفروشی امرار معاش میکردند. «سانکولوتها» یا پابرهنههای انقلاب سال ۱۳۵۷، همین افراد بودند که بعدها به «مستضعفین» مشهور شدند.[پانویس ۱][۳۸] این شکاف بین پایتخت و شهرهای دیگر استانها نیز به روشنی قابل مشاهده بود و برای نمونه در حالیکه ساکنان تهران از فرصت دستیابی بهتر به آموزش، امکانات بهداشتی، رسانهها، شغل و درآمد برخوردار بودند، ۹۶ درصد روستاییان، برق در اختیار نداشتند.[۳۹]
عامل دیگر افزایش تنشها این بود که با پنج برابر شدن ناگهانی درآمدهای نفتی، انتظارات مردم بالا رفت و در نتیجه شکاف میان وعدهها، ادعاها و دستاوردهای رژیم از یک سو و انتظارات تحقق نیافته جامعه از سوی دیگر، عمیق تر شد. اگرچه در سایه برنامههای رفاه اجتماعی، پیشرفتهای چشمگیری در بخشهای بهداشت و نظام آموزشی به دست آمد، ایران همچنان بدترین نسبتهای آماری را در میزان مرگ و میر کودکان، امکانات رفاهی و نیز میزان افراد دارای تحصیلات عادی، در بین کشورهای خاورمیانه داشت.[۴۰][۴۱]
با وقوع کودتای ۱۳۳۲، بر حیات سیاسی ایران، پردهای آهنین کشیده شد که رهبران مخالفان و احزاب سیاسی را از پایگاه اجتماعی خود و توده مردم جدا کرد. این پرده آهنین به ظاهر تنشهای اجتماعی و مخالفتهای سازمان یافته را پنهان نمود، اما بیگمان در نابودی و محو آنها ناکام ماند. بررسی مطبوعات زیرزمینی، نسل جوانی از روشنفکران را نشان میداد که ضمن توجه به نظریات و تاکتیکهای پیشینیان، با کامیابی سرگرم طرح و تدوین اندیشههای جدید در مطابقت با فرهنگ شیعی خود بودند.[۴۲] دانشجویان به عنوان یک عامل مهم از عوامل وقوع انقلاب ۱۳۵۷، هر سال در شانزده آذرماه اعتصابهای دانشجویی به راه میانداختند. این روز، به یاد سه دانشجو (دو هوادار حزب توده و یک هوادار جبهه ملی) که هنگام اعتراض به دیدار رسمی نیکسون رئیس جمهور آمریکا، در تاریخ ۱۶ آذر ۱۳۳۲ در دانشگاه تهران کشته شده بودند، گرامی داشته میشد. ۱۶ آذر، توسط کنفدراسیون دانشجویان ایرانی خارج از کشور که مرکز اجتماع و مباحثه مخالفان حکومت در خارج از مرزهای ایران بود، روز دانشجو نامیده شد.[۴۳][۴۴]
حزب توده گرچه به حیات خود ادامه داد تا نقشی هرچند کوچک در انقلاب ایفا کند، پس از کودتا، هدف سرکوب و ضربههای سخت نیروهای امنیتی، جنگ روانی شدید و شایعه سازی رژیم بر علیه آن قرار گرفت و در اواخر دهه ۱۳۳۰ تنها شبحی از قدرت پیشینش بازماند. دگرگونیهای اجتماعی حاصل از نوسازی، موجب شد تا رفته رفته، هواداران حزب توده به خانوادههایی با پیشینه چپگرایانه محدود شوند. رهبری حزب نیز در نتیجه مرگ رهبران، سستی حاصل از کهولت و کنارهگیری آنان، تضعیف شد.[۴۵] افزون بر این، مسئله مناقشات چین و شوروی، پیدایش گرایشهای «مائوئیستی» و انتقاد از سیاستهای گذشته حزب از جمله آنچه منتقدان پیروی «کورکورانه» آن از شوروی مینامیدند، موجب وقوع انشعاباتی در این حزب شد.[۴۶] با اینحال، حزب توده در سالهای نخست دهه پنجاه فعالیتهای موفقی را آغاز کرد. از جمله اداره ایستگاه رادیویی پیک ایران، انتشار منظم دو مجله «مردم» و «دنیا» و بعدها نشریه نوید و همچنین ایجاد هستههای زیرزمینی کوچکی در دانشگاه تهران و مناطق نفتی.[۴۷]
بیشتر رهبران جبهه ملی بازداشت شده در شهریور ۱۳۳۲، سال بعد آزاد شدند، ولی بسیاری از آنان یا از سیاست کنار کشیده و یا از ایران رفتند. اما برخی چون کریم سنجابی، شاپور بختیار، داریوش فروهر و خلیل ملکی به صحنه فعالیت سیاسی بازگشته[۴۸] و در سالهای ۱۳۳۹-۱۳۴۲ با کاهش نسبی نظارتها و سخت گیریهای رژیم، به سازماندهی چند اعتصاب و راهپیمایی و انتشار یک روزنامه پرداختند. همچنین دو هوادار جبهه ملی، به نامهای محمود طالقانی و مهدی بازرگان به همراه چند تن از اصلاحطلبان همفکرشان مانند یدالله سحابی، نهضت آزادی ایران را تشکیل دادند.[۴۹] بازرگان که فرزند یک بازاری ثروتمند و بسیار مذهبی بود، پس از تحصیل در رشته مهندسی راه و ساختمان در http://fa.wikipedia.org
منبع:
عملیات والفجر ۸ در محور فاو به صورت گسترده در ۲۹ فروردین ۱۳۶۵ بهفرماندهی سپاه انجام شد. این عملیات در ساعت ۲۲:۱۰ روز ۲۰ بهمن ۱۳۶۴ با رمز «یا فاطمة الزهرا» در منطقه خسروآباد تا راسالبیشه آغاز گردید.
در این عملیات نیروهای ایران با عبور از اروندرود در منطقه فاو پیشروی کردند و پس از حدود یازده شبانه روز درگیری بی وقفه و سنگین با قوای عراق این منطقه را به تصرف در آوردند. اهمیت منطقه برای نیروهای عراق چنان بود که بیش از ۷۰ روز به پاتکهای سنگین خود ادامه داد. نیروهای عراقی امید داشتند تا اروند به عنوان مانع در حدفاصل منطقه عملیاتی با عقبه، مقاومت نیروی ایران را به تدریج تضعیف نماید. ارتش عراق به علت پافشاری برای بازپس گیری فاو، تلفات بسیار سنگینی متحمل شد. توپخانه ارتش و سپاه مشترکا در این عملیات شرکت داشتند. نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران نیز نقش تعیین کنندهای در پوشش هوایی منطقه و سرنگونی هواپیماهای عراقی داشت. در نتیجه این عملیات ایران بر سواحل اروند، ساحل شمالی خور عبدالله و شبه جزیره فاو مسلط شد و راه ورود عراق به خلیج فارس مسدود گردید.
اجتناب از جنگ در زمین مسلح - تجربهای که در عملیاتهای رمضان و والفجر مقدماتی حاصل شده بود - و در پی آن اجرای دو عملیات بزرگ ابتکاری در هورالهویزه (خیبر و بدر)، زمینه عملیات بعدی را با استفاده از تجربه عملیات در هور فراهم نمود. تسخیر منطقه مهم شبه جزیره فاو، با تاکتیک ویژه عبور از رودخانه عریض و خروشان اروند، هدفی بود که در طراحی عملیات والفجر ۸ دنبال میشد. سپاه پاسداران پس از طراحی این عملیات، با سازمان دهی و آموزش ۱۴۰ گردان نیرو، آن را فرماندهی و اجرا کرد. برای فریب نیروهای عراق و پشتیبانی از این عملیات، به طور همزمان دو عملیات محدود نیز در جزیره امالرصاص و شلمچه، با تلاش سپاه و ارتش به اجرا در آمد.
عملیات والفجر ۸ | |
---|---|
![]() نیروهای سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در عملیات والفجر ۸ |
|
رمز عملیات | یا فاطمه الزهرا (س) |
آغاز عملیات | ۲۰/۱۱/۱۳۶۴ |
پایان عملیات | ۲۹/۱/۱۳۶۵ |
جبهه | جنوبی |
مکان عملیات | فاو |
نوع تک | گسترده |
فرماندهی | سپاه |
سازمان عملکننده | سپاه |
عملیات بزرگ والفجر ۸ با رمز یا زهرا در جبهه جنوب در منطقه فاو و در وسعت ۸۰۰ کیلومتر مربع از بیستم بهمن ماه ۱۳۶۴ آغاز شد. در این عملیات هزاران تن از نیروهای ایرانی از رودخانه خروشان اروند رود گذشتند و در اولین روز عملیات، شهر مهم فاو را در جنوب شرقی عراق فتح کردند.
در فاصله صدور قطعنامه ۵۴۰ تا قطعنامه ۵۸۲ چندین عملیات دیگر توسط نیروهای ایران صورت گرفت که مهمترین آنها عملیات والفجر ۸ بود که در تاریخ ۲۰/۱۱/۶۴ در منطقه فاو آغاز و منجر به تصرف شهر فاو در خاک عراق و قسمتهای دیگری از منطقه مربوطه به وسعت ۷۰۰ کیلومتر مربع گردید.
والفجر ۸، یکی از موفقترین عملیاتهای جنگی ایران بود که آثار نظامی، سیاسی و روانی مهمی بر عراق و منطقه و حتی معادلات جهانی در قبال جنگ گذاشت. با این عملیات ارتباط دریایی مستقیم عراق با خلیج فارس قطع شد و نیروهای ایران به بصره و مرز عراق با کویت نزدیک شدند.
اثر این عملیات آن چنان بود که چند روز پس از آن، شورای امنیت به درخواست عراق و سایر اعضای گروه هفت اتحادیه عرب تشکیل جلسه داد.
جلسات شورا دو هفته به طول انجامید و طی آن عدهای از اعضای اتحادیه عرب و نیز دبیرکل اتحادیه (شاذلی قلیبی (در سخنرانیهای خود ایران را متجاوز خواندند و خواستار اجرای فصل هفتم منشور در مورد جمهوری اسلامی ایران شدند. ایران در بحثهای شورا شرکت نکرد ولی نظرات خود را به طور مستقیم از طریق دبیر کل و بعضی از اعضای شورا مطرح کرد.
به هر حال قعطنامهای که در اصل توسط گروه اتحادیه عرب پیشنهاد شده بود، با تغییراتی در عبارات و کلمات در تاریخ ۲۴ فوریه ۱۹۸۶ (۵/۱۲/۱۳۶۴) در جلسه ۲۶۶۶ شورا به اتفاق آرا و به نام قطعنامه ۵۸۲ تصویب گردید.
در بند چهارم این قعطنامه آمده بود:
برای اولین بار بود که مساله اسرای جنگی مطرح میشد و علت آن افزایش تعداد اسرای عراقی نسبت به تعداد اسرای ایرانی بود.
این قعطنامه نیز همانند قعطنامههای قبلی جنبه توصیه داشت. فاصله زمانی صدور قطعنامه ۵۵۲ تا قطعنامه ۵۸۲ یک سال و هشت ماه و بیست و پنج روز و تا قطعنامه ۵۴۰ دو سال و ۳ ماه و ۲۶ روز است.
در خلال این مدت طولانی، چندین عملیات نظامی از سوی ایران صورت گرفت که از آن میان عملیات خیبر و والفجر ۸، نتایج چشمگیرتری داشتند.
شورای امنیت به فاصله دو روز پس از شروع عملیات والفجر ۸ بحث خود را در مورد جنگ عراق با ایران آغاز کرد که منجر به صدور قطعنامه ۵۸۲ شد.
بدین ترتیب میتوان گفت که عوامل مهم در تعیین زمان صدور قطعنامه۵۸۲ عملیات والفجر ۸ و تصرف فاو به وسیله قوای ایران بودهاست. جمهوری اسلامی ایران در اظهار نظر راجع به قطعنامه ۵۸۲ اعلام داشت: «آن قسمت از قطعنامه که به کل موضوع جنگ و خاتمه خصومتها مربوط میشود، ناقص، بی اعتبار و غیر قابل اجرا است».
تا زمانی که شورا قادر نباشد به رغم اعمال نفوذ برخی از اعضای دائم که بر اتخاذ مواضع یکطرفه اصرار میورزد مواضع عادلانه و صحیح مبتنی بر مسئولیت ادامه جنگ بر عهده شورا است.شورا عراق را در حمله به خاک ایران محکوم نکردهاست. قطعنامه به لزوم حل مسالمت آمیز اختلافات اشاره دارد، ولی از نقض همه جانبه این اصل توسط عراق در هجوم به ایران ذکری نکردهاست.
در مورد کاربرد سلاح شیمیایی در قطعنامه برخورد ملایم تری از موضع گیری قبل شورا (بیانیه آوریل ۱۹۸۵) شدهاست. شوار در مورد حمله به هواپیمای مسافربری و تهدیدات امنیت هوایی و حمله به مناطق مسکونی میبایست موضعگیری محکمتری میکرد. به هر حال جمهوری اسلامی ایران آمادهاست در زمینه رعایت مقررات بینالمللی با دبیر کل سازمان ملل متحد همکاری نماید.
عراق اعلام داشت چنانچه دولت ایران قطعنامه ۵۸۲ را رسماً و بدون قید و شرط قبول و اجرا کند، عراق نیز آمادهاست آن را اجرا نماید. به این ترتیب این قطعنامه نیز بی اثر ماند.
عملیات مرصاد یا عملیات فروغ جاویدان نبردی بود میان ارتش جمهوری اسلامی ایران و سازمان مجاهدین خلق که در اواخر جنگ ایران و عراق، در سال ۱۳۶۷ درگرفت. پس از چند روز درگیری درنهایت نیروهای ارتش ایران پیروز شدند و عملیاتی که توسط سازمان مجاهدین خلق طرحریزی و اجرا شده بود عملاً با شکست روبرو شد. تعداد زیادی از نیروهای مهاجم در این نبرد کشته شدند.
(مجاهدین خلق:فروغ جاویدان) (جمهوری اسلامی:عملیات مرصاد) |
|||||||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|---|
![]() تجهیزات ارتش مجاهدین نابود شده در سال ۱۳۶۷ |
|||||||||||
|
شش روز پس از قبول قطعنامه توسط ایران و در شرایطی که نیروهای عراقی با زیر پا گذاشتن توافقات ۵۹۸ مجددا به خرمشهر حمله کرده و تا آستانه تصرف آن پیش رفته بودند، سازمان مجاهدین عملیاتی با نام فروغ جاویدان را آغاز کرد.
مسعود رجوی در شب آغاز عملیات گفت: «براساس تقسیمات انجام شده، ۴۸ ساعته به تهران خواهیم رسید... کاری که ما می خواهیم انجام دهیم در حد توان و اشل یک ابرقدرت است؛ چون فقط یک ابرقدرت می تواند کشوری را ظرف این مدت تسخیر کند... از پایگاه نوژه هم ترسی نداشته باشید؛ هر سه ساعت به سه ساعت دستور می دهم هواپیماهای عراقی بیایند و آنجا را بمباران کنند. پایگاه هوایی تبریز را هم با هواپیما هر سه ساعت به سه ساعت مورد هدف قرار خواهیم داد... علاوه بر آن، ضد هوایی و موشک سام ۷ هم که داریم... هوانیروز عراق تا سرپل ذهاب به همراه ستون ها خواهد بود. از نظر هوایی ناراحت نباشید چون هواپیماهای عراقی پشتیبان ما هستند و تمام ماشین ها به صورت ستون حرکت می کنند.» [۲][۳]
در آن تاریخ نیروهای نظامی موسوم به سازمان مجاهدین خلق فاصلهی تنگه پاتاق تا منطقه چهارزبر در ۳۴ کیلومتری کرمانشاه را با سرعت خیلی زیاد طی کردند. علت سرعت بالای حرکت ستونهای نظامی مجاهدین عدم حضور قوای نظامی در غرب کشور بود. به دلیل هجوم سنگین ارتش عراق به جبهه جنوب (استان خوزستان) بخش عمدهای از توان نظامی ایران در جبهههای جنوب غربی مشغول دفع تهاجم عراق بودند. به همین دلیل عملاً در برابر حرکت ستونهای مجاهدین مقاومتی وجود نداشت. نیروهای ایران در جایی که نیروهایشان برتری نسبی داشت به کمین نشستند و در منطقه چهار زبر، با احداث تعدادی خاکریز و یک خط دفاعی مستحکم در انتظار ایشان بودند. چند تا از گردانهای عملیاتی در این جبهه گردان مقدادوگردان حمزه از لشکر ۲۷ محمد رسول الله و تیپ انصارالحسین همدان بودند.
این عملیات سه روز به طول انجامید. در روز اول هدف سد کردن هجوم مجاهدین خلق بود. در روز دوم حرکت نیروی زمینی صورت گرفت که با پشتیبانی بسیار قوی نیروی هوایی و هوانیروز همراه شد و در روز سوم یگانهای مجاهدین خلق به کلی منهدم شدند. فرماندهی این عملیات بر عهده علی صیاد شیرازی بود که در سال ۱۳۷۸ توسط سازمان مجاهدین خلق ایران ترور شد.
واژه عربی «مرصاد» به معنی کمین است. این نام بخاطر کمین برنامه ریزی شدهای که نیروهای نظامی انجام داده بودند برای این عملیات در نظر گرفتهشد.
در روز اول عملیات نیروی هوایی وارد عمل نشد زیرا در آن زمان پایگاه نوژه بمباران شده بود و انجام عملیات پاکسازی باند فرود قدری فرصت را از آنها گرفت. به همین دلیل نیروی هوایی با یک روز تاخیر عملیات را ادامه داد.
هاشمی رفسنجانی در این مورد گفت «جنگ و صحنه به گونهای درست شده بود که اینها توی کیسه آمدند و ما در کیسه را بستیم. تدارک منافقین خیلی وسیع بوده و ضربه وارده بر آنها خیلی عمیق است. ۱۲۰ تانک زرهی دجله، ۶۰ نفربر و ۶۰۰ خودرو دیگر، حدود ۵۰۰۰ رزمنده و همین تعداد پشتیبانی و تدارکچی و طرح رسیدن به تهران، خیلی احمقانه و ساده لوحانه و هفتاد درصد انهدام»[۴]
در عملیات مرصاد بیش از ۴ هزار و ۸۰۰ نفر از نیروهای منافقین کشتته و زخمی شدند که البته در میان کشته شدگان و اسرا تعداد زیادی از کادرهای سازمان و فرماندهای تیپ ها نیز وجود داشت و اینچنین عملیات مرصاد، سازمان مجاهدین خلق ایران را به تحمل شکستی استراتژیک و ننگین وادار کرد. پس از پایان عملیات، تنگه چهارزبر، تنگه مرصاد نام گرفت تا یادآور کمینگاهی جهنمی باشد که با عملیات برنامه ریزی شده رزمندگان ایرانی، طومار نظامی سازمان مجاهدین خلق را در هم پیچیدند.[۵]
در عملیات مرصاد ۳۰۲ نفر از رزمندگان میهن به درجه رفیع شهادت نائل آمدند که در لیست زیر بر اساس حروف الفبا نمایش داده شده است ، لازم به ذکر است بنابر اعتراف منافقین در نشریه مجاهد در این عملیات بیش از ۲۰۰۰ نفر از افراد منافقین به هلاکت رسیدند که حداقل ۱۶ نفر از آنها در زمره مسئولان سازمان مجاهدین خلق،شورای ملی مقاومت و ارتش آزادی بخش بودند .
اسامی شهدا را در ادامه مطلب ببینید
از نظرمن بسیج لشکر مخلص خداست.... نه به خواطر اینکه این لغت را چندین بار از تلویزیون و رادیو شنیده ام،نه به خواطر اینکه این لغت را چندین جا دیده ام بلکه به خواطر اینکه در دین اسلام آمده است که از کشور خود در برابر حجوم بیگانگان دفاع کنید و در هشت سال جنگ حق علیه باطل چه کسی بعد از سپاه در برابر حجوم نیرو های بعثی از کشورمان دفاع کرد؟
آیا به راستی این بسیج نبود که با آبیاری کردن درختان با خون شهدا از کشور عزیزمان ایران در برابر نیرو های عراق دفاع کرد؟
آیا این نیرو های جوان،نوجوان،میان سال و حتی افراد پیر و سالخورده نبودند که از جمهوری نوپای اسلامی ایران دفاع کرد؟
آیا این افراد به عشق رهبریت و دستورات رهبر به خط مقدم جنگ حق علیه باطل نشتافتند؟
البته جنگ که به سن ما نمیخورد، اما پدرم که 27 ماه در جبهه ی حق علیه باطل بوده است و دوران سربازی خود را در جنگ گذرانده است و سه بار به دلیل حمله های شیمیایی نیرو های بعثی به بیمارستان منتقل شده است می گوید که نمیدانید این نیرو های ناجوانمرد از چه صلاح هایی استفاده میکردند تا مردم را به وحشت بیاندازند و از رفتن به خط مقدم مردم جلوگیری کنند تا هرچه سریع تر به پیروزی برسند اما نمیدانستند که ملت ایران با دستور رهبر جان خود را هم میدهند و از هیچ چیز حراسی ندارند.
او میگوید ملت ایران فقط با یک کشور طرف نبود بلکه بیشتر کشور های غربی که استقلال ایران را خطرناک می دانستند نیز به او کمک میکردند و ماجرا به همین جا ختم نمیشد بلکه نیرو های خود فروخته مجاهدین نیز به آنها کمک میکردند و .......
دیگر سرتان را به درد نیارم چون فکر میکنم تا همین جا منظور من مشخص شده باشد.
بسیج مستضعفین با فرمان آیتالله خمینی در ۵ آذر ۱۳۵۸ تشکیل شد و پس از تصویب مجلس شورای اسلامی در دی ۱۳۵۹ به صورت قانونی رسمیت پیدا کرد ابتدا مدتی مجد و پس از آن سالک فرمانده بسیج بودند. محمدعلی رحمانی از سال ۱۳۶۲ مسئولیت آن را بر عهده گرفت او تا پایان جنگ هشت ساله عراق علیه ایران در این سمت فعالیت میکرد وی توانست با روشی نوین نیروهایی را از پیر و جوان از نقاط دور افتاده و روستاها تا ادارات و دانشگاهها و دانش آموزان و روحانیون را سازماندهی نموده و با افزایش پایگاههای مقاومت از ۷۰۰۰ به ۲۱۵۰۰ پایگاه نیرویی بزرگ را بوجود آورد تا در جهت اجرای فرمان خمینی به عنوان ارتش بیست میلیونی به جبهه اعزام نمایند که اعزام یکصد هزار نفری سپاه محمد حاصل این سازماندهی بود. رحمانی معتقد بود که بسیج باید به صورت یک نیروی مردمی و فراگیر باقی بماند وی تا سال ۱۳۷۰ در بسیج مستضعفین بود. پس از درگذشت خمینی فشار سپاه برای تبدیل بسیج مستضعفین به نیروی مقاومت بسیج افزایش پیدا کرد و در نهایت با خروج رحمانی از بسیج و تغییر ساختار نیروی مقاومت بسیج تشکیل شد و افشار به عنوان اولین فرمانده نیروی مقاومت بسیج منصوب گردید. نیروهای بسیج ایران از بدو تأسیس تا پایان مسئولیت سردار سید یحیی صفوی رسماً زیرمجموعه سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بودهاند. با تغییر فرماندهی سپاه و با روی کار آمدن سردار محمدعلی جعفری مسئولیت فرماندهی بسیج برای اولین بار به فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی واگذار گردید، و حسین تائب در تیرماه ۱۳۷۸ به فرماندهی بسیج منصوب شد اما پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری ایران فرماندهی بسیج به سردار محمدرضا نقدی سپرده شد. عزیز جعفری با دستهبندی تهدیدات علیه جمهوری اسلامی به تهدید نرم، تهدید نیمهسخت (شورشهای مردمی بدون سلاح گرم، تهدیدهای اقتصادی-سیاسی داخلی و خارجی) و تهدید سخت (شورشهای مسلحانه، جنگ داخلی و جنگ خارجی) وظیفه مبارزه با تهدید نرم را به بسیج غیرنظامی، نیمهسخت را به بسیج نظامی و سخت را به نیروی زمینی سپاه و بسیج نظامی محول میکند. براساس قانون برنامه چهارم توسعه بایستی هر سال ۴۰۰ میلیارد تومان برای بسیج در نظر گرفته شود که در سال اول برنامه یعنی سال ۱۳۸۴، ۱۷۳ میلیارد تومان و در سال ۸۵ نیز مجدداً ۱۷۳ میلیارد تومان در نظر گرفته شدهاست. بگفته فرمانده بسیج و نشریه «صبح صادق» ارگان دفتر سیاسی سپاه بودجه این نهاد در سال ۱۳۸۷ ۲۰۰٪ افزایش پیدا کرده و بصورت جداگانه از این بودجه، ۵۰ میلیارد تومان نیز برای کمک به بسیجیان بیکار در نظر گرفته شدهاست. در سال ۱۳۸۸ هم بر اساس اعلام نشریه برنامه ارگان معاونت برنامه ریزی و نظارت راهبردی رئیس جمهوری، بودجه بسیج ۴۵ میلیارد و ۲۳۸ میلیون تومان افزایش یافت. در سال ۱۳۸۳ به منظور تامین منابع مالی و ارزی و رفع سریع مشکلات درمانی و خدماتی توانبخشی جانبازان و ایثارگران انقلاب اسلامی و تهیه تجهیزات و امکانات مورد نیاز گردانهای عاشورا و الزهرای بسیج معادل ۳۵۰ میلیون دلار از محل حساب ذخیره ارزی به بسیج اختصاص یافت.ساختار تشکیلاتی
تشکلها
بودجه
اهداف
اهداف بسیج مستضعفین به نقل از وبگاه آن به شرح زیر است:
بسیج در سراسر کشور ۱۱ میلیون نیروی داوطلب دارد. براساس تحقیق «مرکز استراتژی و تحقیقات بینالملل» در واشنگتن بسیج ۹۰۰ هزار نیروی فعال و ۳۰۰ هزار نیروی ذخیره دارد. به اعضای بسیج که درسطح مدارس راهنمایی ایران تحصیل میکنند پویندگان و به اعضای در سطح دبیرستان پیشگامان گفته میشود. عضویتهای بسیج به گروههای زیر تقسیم میگردد:
انتخابات
مهدی کروبی در سال ۱۳۸۴ بسیج را متهم به دخالت درانتخابات ریاست جمهوری به نفع محمود احمدی نژاد کرد.برخی از اصلاح طلبان نیز نیروهای بسیج را متهم به دخالت درانتخابات به نفع احمدی نژاد حتی از طریق تخلفات انتخاباتی میکنند. ولی اصولگرایان این موضوع را رد میکنند. منتقدان معتقدند که بسیج از طریق تشکیلات سازمانی خود عملاً در امر انتخابات مداخله جناحی میکند.
در انتخابات دهم ریاست جمهوری نیز میرحسین موسوی با نوشتن نامهای به سید علی خامنهای اعتراض خود را نسبت به مداخله نیروهای بسیج و سپاه در انتخابات نشان داد. هم چنین بگفتهٔ سازمان عفو بینالملل، بسیج زخمیان و مجروحان را از بیمارستانها جمع میکند و به مکانی نامعلوم انتقال میدهد. همچنین این نیروها اجازهٔ ثبت مشخصات افراد مجروح توسط کارکنان بیمارستانها را نمیدهند. به گزارش دیدبان حقوق بشر «نیروهای شبه نظامی بسیج برای خاموش کردن بانگ «الله اکبر» شبانهٔ مردم از پشتبامها، شبانه به خانههای مردم یورش میبرند، با شکستن در خانهها بهزور وارد خانههایشان میشوند، لوازم شخصی آنان را درهم میشکنند و ساکنان را مورد ضرب و شتم قرار میدهند.» حسین طائب، فرماندهٔ نیروی مقاومت بسیج، ادعا کردهاست افرادی «لباس پلیس یا بسیج را پوشیده بودند» و دست به خرابکاری زدهاند که برخی از این افراد دستگیر شدهاند. همچنین طائب استدلال میکند که از آنجایی که ورود به بسیج آسان است افرادی ممکن است از این طریق خواسته باشند بسیج را بدنام کنند.
یک نوار ویدیویی که توسط شبکهٔ تلویزیونی کانال چهار بریتانیا منتشر شدهاست، تیراندازی یک عضو پایگاه بسیج در تقاطع خیابان آزادی و خیابان جناح را از پشتبام به سمت مردم نشان میدهد؛ تیراندازیای که در اثر آن دستِکم هفت نفر کشته شدند. حسین طائب مسلح بودن بسیج را رد کردهاست ولی تأکید میکند که در صورت حمله به منطقه نظامی و تحت تسلط بسیج، این گروه به هر طریق ممکن از خودش دفاع میکند.
سرلشکر بسیجی، فیروزآبادی رییس ستاد کل نیروهای مسلح در نامهای که خطاب به امام غایب شیعیان حجت بن حسن (مهدی) نوشت، مدعی شد که بسیجیان و نیروهای مسلح از هیچ نوع اسلحهای برای سرکوب مردم در جریان تظاهرات مربوط به اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری استفاده نکردهاند و کسانی را که کشته شدهاند کشتههای دروغی خواند. وی مدعی شد که: در ۳۰ خرداد آشوبگران و منافقان با چهرهای جدید که چندان هم بیارتباط با منافقان سابق نیستند، بر ملت یورش آورده و به ضرب و جرح شدید نیروهای امنیتی پرداختهاند. بهدنبال فعالیتهای نیروهای بسیجی در جریان وقایع بعد از اعلام نتایج انتخابات ریاست جمهوری در ایران، سازمان عفو بینالملل در بیانیهای خواستار انحلال نیروهای مقاومت بسیج در ایران شد. ناوی پیلای، کمیسر عالی حقوق بشر سازمان ملل، از دولت ایران خواست تا نیروهای بسیج را از اعمال خشونت علیه معترضان بازدارد.
احمدی مقدم فرماندهٔ نیروی انتظامی در واکنش به اعتراضات مردمی به ضرب و شتم و سرکوب تظاهراتکنندگان توسط لباسشخصیها در مراسم صبحگاه ناجا گفت: مگر راهپیمایان غیر قانونی و اغتشاشگران لباس یونیفرم داشتند، آنها نیز لباسشخصی بودند.
بسیج برای مقابله با حمله نظامی آمریکا به ایران، احتمال استفاده از عملیات استشهادی را مطرح کردهاست.درآبان ۱۳۸۴ بسیج دانشجویی دانشگاه شاهرود صدها فرم شرکت داوطلبانه درعملیات استشهادی را دراختیار داوطلبان قرار داد. بسیج عملیات استشهادی خود را همانند اقدام رضای کرمانی در ترور ناصر الدین شاه اعلام کردهاست
نیروی مقاومت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی یکی از نیروهای پنجگانه سپاه پاسداران به شمار میرود که گردآوری، مدیریت و سازماندهی نیروهای داوطلب مردمی را، در راستای اهداف سازمانی، بر عهده دارد.
این نیرو که با نامهای سازمان بَسیج مستضعفین یا نیروی مقاومت بسیج هم شناخته میشود در ۵ آذر۱۳۵۸ به فرمان روح الله خمینی تشکیل شد و پس از تصویب مجلس شورای اسلامی در دی ۱۳۵۹ قانوناً رسمیت پیدا کرد و به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تعلق گرفت. به اعضای این سازمان بسیجی میگویند و طبق ماده ۱۳ قانون مقررات استخدامی سپاه، بسیجی به فردی اطلاق میشود که داوطلبانه جهت تحقق ارتش ۲۰ میلیونی تحت پوشش سپاه در میآید. به موجب همین مادهٔ قانونی بسیجیان به سه دسته «بسیج عادی»، «بسیج فعال» و «بسیج ویژه» یا «پاسداران افتخاری» تقسیم میشوند.در جنگ ایران و عراق از بسیجیان بیشتر برای ارسال به صورت داوطلبانه و سازماندهی شده به جبههها استفاده میشد.
تشکیل